دیکشنری
داستان آبیدیک
ground landlord
gɹa͡ʊnd lændlɔɹd
فارسی
1
عمومی
::
كسیكه زمینی رابرای ساختمان كردن اج، مالك عرصه
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GROUND COLOUR
GROUND CREW
GROUND EQUIPMENT
GROUND FAULT INTERRUPTION
GROUND FIR
GROUND FLOOR
GROUND FORCE
GROUND GAME
GROUND GLASS
GROUND GUDGEON
GROUND HANDLING WHEEL
GROUND HOG
GROUND ICE
GROUND IN
GROUND IVY
GROUND LANDLORD
GROUND LAUNCHED
GROUND LEVEL REALITIES
GROUND LINES OF COMMUNICATION
GROUND MOTION
GROUND MOTION INTENSITY MEASURE
GROUND NOTE
GROUND NUT
GROUND ON
GROUND PENETRATING RADAR
GROUND PLAN
GROUND PROXIMITY WARNING SYSTEM
GROUND PROXIMITY WARNING SYSTEMS
GROUND RANGE
GROUND RENT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید